قدیما در روستاها وشهرهاحمام عمومیِ خزینه وجود داشت،درکف خزینه حفره ای مانندتنوروجود داشت که کفَش به کوره حمام وسقفش که بایک قالپاق مسی بزرگ پوشیده وبا عملیات مخصوصی آب بندی می شد،به کف خزینه منتهی می شد.کورۀ حمام همانگونه که گفته شد درزیرخزینه بودوازبیرون حمام،راهی پله کانی آن رادر دسترس قرارمیداد،حمام چیها که بایدحداقل چهارنفرمی بودند،یکی شان درداخل حمام بود وضمن کنترل مردم کارهای دیگری هم میکرد،مانند،لیف وصابون زدن مردم،کنترل آب خزینه که افرادبیش ازحداستفاده نکنندوغیره.یکی دیگرازآنها مسئول سوزاندن کوره حمام بود.ودونفردیگرکه برای تهیه هیزم مصرفی درکوره به بیرون ازروستا ویاشهرمی رفتند،کاراین بنده گان خدا،بسیارسخت وطاقت فرسا بود،چون تهیه همه روزه هیزم،آن هم هیزمی که مورداستفاده همگان است وباغ ومزرعه وغیره هم دارای صاحب هستند وکسی حق نداردکه هیزمش راببرد،ازاین روتهیه هیزم توسط این بندگان خدا جدا اززحمتش کاری بسیارمشگل وپردردسربود.آنها باید به کوه هاکه دورازمزارع وباغهای مردم بودمیرفتند وبامشقت بسیارهیزم تهیه میکردند،ودردسرهای بسیاری که دراین مقال نگنجد،ودرنهایت،درآمدشان هم قوت لایموت بود.اما دراواخرحمام های خزینه،نفت سیاه به بازارآمدوکارحمامچیهارابسیاربسیارساده تروراحت ترکرد.دریکی ازروستاها،یکی ازحمام چیها که با دوعدد سطل ازانباربرای کوره،نفت سیاه می برد.مورد رشکِ عده ای ازمردم می شود که درکناردیوارنشسته بودند. " خوش به حالتون حمومیها ببین چه راحت شدند "اون بنده خداسطلهای نفت سیاه رابه درون تون ویا کوره  می بردودرمخزنی که درنزدیک کوره بوده می ریزد،لختی کنار همکارش که مقابل کوره نشسته ومشغول کنترل کوره بوده می نشیند.دقیقاً معلوم نشده بودکه به چه علتی کوره حمام منفجرشده بود،ازصدای انفجار،مردم خبردارومقابل تون حمام جمع میشوند.کوره چی که دردم مرده بودوهمکارش راکه مردم به بیرون میکشند ،می بینند که پای راستش ازمیانه ران فطع شده است.اورابر روی نوردبانی نهاده وبه راه می افتند تا سرجاده بروند،بلکه ماشینی تراکتوری برسد واورابه شهرببرند.درمیانه راه اون بیچاره به هوش می آیدومتوجه میشودکه بر روی نوردبان حملش میکنند.ازافراد می پرسدکه،چه اتفاقی افتاده است؟جواب میدهندکه کمی زخمی شده ای ومیخواهیم به شهرنزد دکترببریمت.بنده خدا ناگهان گویا متوجه میشود ونیم خیزمیشودومی بیندکه پایش قطع شده.می گفتند که تا این صحنه رادید،بلا فاصله سنگ کوب کرد وجان به جان آفرین تسلیم کرد...آری دوستان،نیاکانمان ازمسیر بسیارطولانی وجهنمی عبورکرده وحیات رابه ما رسانده اند.روح همه شان شاد.